آنلاک
- جوان ایرانی ساعت 2 بامداد بعد از استغفار اومده اینجا چکار؟ آیا؟
- از موارد آنلاکی جدیدم تنها رفتن به مراسم شبهای قدر. همیشه بالاخره یکی بوده. امسال این نبود الف و خب حضور ماشین در پارکینگ باعث شد برم مسجد جدید کشف کنم نصفه شبم تنهایی یک چرخی تو خیابون بزن.
- واقعا جوشن کبیر قشنگه و اون لحظهای که قرآن رو میذاری رو سرت مو به تن آدم سیخ میکنه. تکراری هم نمیشه. حالا بماند طبق اکثر مواقع روضه خونشو باید حذف میکردند ولی خب.
- خلاصه امسال واسه خودم خواستم خلصنا من النار و اینا. بله بسه دیگه از خود گذشتگی :d
- کیه که احساس میکنه داره به روتین مینی سریال دیدنش بر میگرده؟ مینی سریال adolescence دو قسمتشو دیدم تا اینجا بیشتر بدون کات بودن هر اپیزودش جالب بود و کمی تا نسبتی بازیها. به چی میخواد برسه رو در پستهای آتی به سمع و نظرتون میرسونم.
- ازین برنامههای تو لیست پر از بولت برای خودم نوشتم که انگار 14 ماه تعطیله. تو چهارده روز هم زبانو نوشتم هم فراگیری پلکسیس. گنده گویی از خصوصیات بارز وی بود.
- یک خواب عجیبی هم چند وقت قبل دیدم که تا یک مدت هنگ بود. خواب دیدم یک آقا از آشنایان خیلی دور که فکر میکردم آدم خوبیه، مزاحم نوامیس مردم میشه و واقعا عجیب بود حس بدی که بعد از بیدار شدن از خواب داشتم. انگاری مسئولیت اینکه برم خانوادهاش رو از کاراش با خبر کنم افتاده رو دوشم. ولی خب رفتم دست صورتمو شستم بعدش گفتم به من چه. حالا اگر خبری شنیدم از کثافتکاریاش، میام اینجا مینوسم نمونه کارم باشه برای وقتی زدم تو کار فالگیری و کف بینی و اینا.
- امشبم مامان بابا اومده بودن بهم سر بزن موقع رفتن بابا گفت دستت دردنکنه خواهر ما بریم دیگه. در این حد موهام جو گندمی شده :D
+ نوشته شده در ۱۴۰۴/۰۱/۰۴ ساعت 2:9 توسط برون
|
سلام خداحافظ